با سلام خدمت دوستاي خوبم..... دكتر شريعتي رو خيلي دوست دارم و عاشق نوشته هاشم اميدوارم شما هم از نوشته هاش استفاده كنين
...................................................................
نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمي خواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم
چه خواهد ساخت
ولي بسيار مشتاقم
كه از خاك گلويم سوتكي سازد ،
گلويم سوتكي باشد ،
به دست كودكي گستاخ و بازيگوش
و او يكريز پي در پي
دم خويش را بر گلويم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدين سان بشكند در من ،
سكوت مرگبارم را
...................................................................
زندگي
با شدتي وحشيانه و جنون آميز ،
آن چنان كه قلبم را سخت به درد آورد ،
آرزو كردم اي كاش هم اكنون همچون مسيح ،
بي درنگ ، آسمان از روي زمين برم دارد .
يا لااقل همچون قارون ، زمين دهان بگشايد
و مرا در خود فرو بلعد .
اما . . . نه ،
من نه خوبي عيسي را داشتم و نه بدي قارون را .
من يك متوسط بي چاره بودم و ناچار ،
محكوم كه پس از آن نيز باشم و زندگي كنم .
نه ، باشم و زنده باشم .
و در اين وادي حيرت پر هول و بيهودگي سرشار ، گم باشم .
و همچون دانه اي كه شور و شوق هاي روييدن در درونش
خاموش مي ميرد و آرزوهاي سبز در دلش مي پژمرد ،
در برزخ شوم اين پيداي زشت
و آن ناپيداي زيبا ، خرد گردم .
كه اين سرگذشت دردناك و سرنوشت بي حاصل ماست .
در برزخ دو سنگ اين آسياي بي رحمي كه . . .
زندگي نام دارد !
(( دكتر علي شريعتي ))